بند کفشهایت را بسته ای؟

میروی مراسم ختم درون مسجد مینشینی قرآن میخوانی و میدانی یک نفر از دنیا رفته

است ولی هیچ به مردن فکر نمیکنی و این خود یک مرگ است و مرگبارترازآن اینکه

رانی را سر میکشی و چون اصلا به مردن فکرنمیکنی فاتحه خواندن هم از یادت می رود

و تو مرده ای و خود نمیدانی و نمیدانی که لطف خداوند است که دم و بازدم میکنی

حتی صدای قلب خودت را هم نمیشنوی

تو کجای این خاک ایستاده ای؟

بند کفشهایت را بسته ایی یا اصلا کفشهایت بند ندارد

از چه میترسی؟؟ازاین که خلوتت را با شخصیتت اشتباه بگیرن؟؟

هان؟؟؟؟

شاید برای تو این اشتباه گرفتن خیلی سنگین باشد

نمیدانم هروز که میگذرد به عمرم اضاف میشودیا  کم !!

می گویند خلق یک اثر درد دارد ،درد زائیدن درد زایمان و تو درد میکشی که خلق کرده

باشی و نمیدانی وقتی خلق کردی روز شمار مرگ اثر آغاز میشود

یک روز دو روز سه روز و .....

بهرحال تو زندگی و مردن را هردو به او هدیه داده ایی


وحید

الان